دست در حلقهی آن زلف دوتا نتوان کرد ۱۳۶
رواق / Ravaq - En podcast af فرزآن
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۳۶فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان ایمیل جهت ارسال جنبش کاهدود [email protected]دست در حلقهی آن زلف دوتا نتوان کرد تکيه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آن چه سعی است من اندر طلبت (بنمودم) بنمايم اين قدر هست که تغيير قضا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت نسبت دوست به هر بیسروپا نتوان کرد سروبالای من آن (دم) گه که درآيد به سماع چه محل جامهی جان را که قبا نتوان کرد نظر پاک تواند رخ جانان ديدن که در آيينه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکل عشق نه در حوصلهی دانش ماست حل اين نکته بدين فکر خطا نتوان کرد غيرتم کشت که محبوب جهانی ليکن روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد چه بگويم که تو را نازکی طبع لطيف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابروی تو محراب دل حافظ نيست طاعت غير تو در مذهب ما نتوان کردSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations