من دوست‌دار روی خوش و موی دلکشم ۳۳۸

رواق / Ravaq - En podcast af فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۳۸مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان من دوسُـ/تدار روی/ خوش و موی/ دلکشم مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم گفتی ز سر عهد ازل يک سخن بگو آن گه بگويمت که دو پيمانه درکشم من آدم بهشتيم اما در اين سفر حالی اسير عشق جوانان مهوشم در عاشقی گزير نباشد ز ساز و سوز استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم شيراز معدن لب لعل است و کان حسن من جوهری مفلسم ايرا مشوشم از بس که چشم مست در اين شهر ديده‌ام حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم شهری‌ست پر کرشمه خوبان ز شش جهت چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست گيسوی حور گرد فشاند ز مفرشمواعظ ز تاب فکرت بی‌حاصلم بسوختساقی کجاست تا زند آبی برآتشم حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست آيينه‌ای ندارم از آن آه می‌کشمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations